مای هیرو اکادمی[پارت۱۰۳]
*در پیش هاوکس*
امروز قرار دوباره به دیدن یوروعه که داخل کما هست بره این هاوکس وقتی که میرسه عه یورو نیست
هاوکس''وادافاخ نیست نگو که...داخل خوابگاستتتتتتتتت
عربده تا عربده از بیمارستان بیرون میره و بدو بدو میره خوابگاه در رو باز میکنه میبینه که یورو اونطرف تر داره نگاش میکنه
یورو''پشمام اینجاست که
ذهن لیزا''ایش این دختره چرا اینقدر دوستای خوب خوب داره[نویسنده''تا میتونی چشمت در بیاد]
هاوکس''*تکون دادن یورو*ای نفرین بر تو چرا بهم نگفتییی بی فانوس
یورو''مگه من پست چیم که هرچی میشه باید بگم
هاوکس''...
لیزا''...
اصلا همه''...
اندارو از اونرو خوابگاه''...
شیگاراکی بدبخت''...
ذهن لیزا''عه نفرینم سرش مگه کار میکنه...
ذهن هاوکس''ای دخترک...
ذهن انداور''دیگه دختر زیادی دهنش بازه...
ذهن شیگاراکی''فدای زنم بشم...
ذهن نویسنده''ای که تاحالا یورو شده زن شیگاراکی...
بعد از کل کل با هاوکس رفتن خونش ماهم میخواستیم ببینیم که حرف آیدا چی بود که نگفت بعد میگیم یک چیزی پشت کمر میسوزه نمیدونم چی هست اما حب زیاد فهم نیست از آیزاواه بیخال خواستم که شب برم تمرین برای حرکت تمام کننده تمرین کنم اونم قبول یعنی اینقدر بیخاله فهم نیست براش
*از زبان لیزا*
ها خسته شدم قدر این آدمایی که داخل این خوابگاهن حال رو بهم میزنن نمیدونم چرا اون گفته که باید خواهرشو بکشه یعنی اینقدر تنفر داره باورنکردینه حتي این نفرین به کار گذاشتن که همرو با یورو بد کنم انرژیم تموم شد الان کار من اینه که یورو بشدت سر خشک کنم و همه ازش متنفر یا یورو متنفر از بقیه کنم الان هم یکم یکم اثر روش میزاره فقط اون سه تا رو باید ازش دور کنم بل اون هاوکس کلا کسی که روش نفرین نزاشتم اما خب روی کسی که نمیشناسم اثر نمیکنه باید بتونم از طریقه بقیه بدونم اونا چه آدمی هست لعنتی قدر بدم میاد یکی بهم بچسبه
آشیدو''لیزا-چان تو از چه آدمی خوشت میاد
لیزا''خب از آدمی که یکم بی اعصاب باشه که بشه سربهسرش گذاشت
اوراراکا''عه*خنده های شیطانی*
آشیدو''ما الان میایم*خنده های شیطانی*
باکوگو''تمه ها ولم کنید
آشیدو''برو اون از تو خوشت میاد
یورو'"*این بدبخت روی مبل جدا نشسته داره نگاشون میکنه بدون این که کسی بهش توجه کنه*
باکوگو''*سرخ شدن*نفلههههه ولم کن
ذهن یورو''من وجود ندارم انگاری
*از زبان نویسنده*
همین طور که ببینید هم با یورو به شدت سر شدن حتي هم انگار پیششون وجود نداره و باهاش حرف نمیزنن با این بی توجهی ها سر میشه و همینی که لیزا میخواد یورو با جایی که هست بستگی داره که اخلاقش عوض بشه شاید به سمت تبهکار شدن کشیده بشه اما برای این که کار لیزا یکم سریع تر انجام بشه میخواد روی خودش هم نفرین بزاره که از دوستاش یا بهتر بگم از همه تنفر داشته باشه
امروز قرار دوباره به دیدن یوروعه که داخل کما هست بره این هاوکس وقتی که میرسه عه یورو نیست
هاوکس''وادافاخ نیست نگو که...داخل خوابگاستتتتتتتتت
عربده تا عربده از بیمارستان بیرون میره و بدو بدو میره خوابگاه در رو باز میکنه میبینه که یورو اونطرف تر داره نگاش میکنه
یورو''پشمام اینجاست که
ذهن لیزا''ایش این دختره چرا اینقدر دوستای خوب خوب داره[نویسنده''تا میتونی چشمت در بیاد]
هاوکس''*تکون دادن یورو*ای نفرین بر تو چرا بهم نگفتییی بی فانوس
یورو''مگه من پست چیم که هرچی میشه باید بگم
هاوکس''...
لیزا''...
اصلا همه''...
اندارو از اونرو خوابگاه''...
شیگاراکی بدبخت''...
ذهن لیزا''عه نفرینم سرش مگه کار میکنه...
ذهن هاوکس''ای دخترک...
ذهن انداور''دیگه دختر زیادی دهنش بازه...
ذهن شیگاراکی''فدای زنم بشم...
ذهن نویسنده''ای که تاحالا یورو شده زن شیگاراکی...
بعد از کل کل با هاوکس رفتن خونش ماهم میخواستیم ببینیم که حرف آیدا چی بود که نگفت بعد میگیم یک چیزی پشت کمر میسوزه نمیدونم چی هست اما حب زیاد فهم نیست از آیزاواه بیخال خواستم که شب برم تمرین برای حرکت تمام کننده تمرین کنم اونم قبول یعنی اینقدر بیخاله فهم نیست براش
*از زبان لیزا*
ها خسته شدم قدر این آدمایی که داخل این خوابگاهن حال رو بهم میزنن نمیدونم چرا اون گفته که باید خواهرشو بکشه یعنی اینقدر تنفر داره باورنکردینه حتي این نفرین به کار گذاشتن که همرو با یورو بد کنم انرژیم تموم شد الان کار من اینه که یورو بشدت سر خشک کنم و همه ازش متنفر یا یورو متنفر از بقیه کنم الان هم یکم یکم اثر روش میزاره فقط اون سه تا رو باید ازش دور کنم بل اون هاوکس کلا کسی که روش نفرین نزاشتم اما خب روی کسی که نمیشناسم اثر نمیکنه باید بتونم از طریقه بقیه بدونم اونا چه آدمی هست لعنتی قدر بدم میاد یکی بهم بچسبه
آشیدو''لیزا-چان تو از چه آدمی خوشت میاد
لیزا''خب از آدمی که یکم بی اعصاب باشه که بشه سربهسرش گذاشت
اوراراکا''عه*خنده های شیطانی*
آشیدو''ما الان میایم*خنده های شیطانی*
باکوگو''تمه ها ولم کنید
آشیدو''برو اون از تو خوشت میاد
یورو'"*این بدبخت روی مبل جدا نشسته داره نگاشون میکنه بدون این که کسی بهش توجه کنه*
باکوگو''*سرخ شدن*نفلههههه ولم کن
ذهن یورو''من وجود ندارم انگاری
*از زبان نویسنده*
همین طور که ببینید هم با یورو به شدت سر شدن حتي هم انگار پیششون وجود نداره و باهاش حرف نمیزنن با این بی توجهی ها سر میشه و همینی که لیزا میخواد یورو با جایی که هست بستگی داره که اخلاقش عوض بشه شاید به سمت تبهکار شدن کشیده بشه اما برای این که کار لیزا یکم سریع تر انجام بشه میخواد روی خودش هم نفرین بزاره که از دوستاش یا بهتر بگم از همه تنفر داشته باشه
۲.۶k
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.